پژوهه:مستشرقان از چه تاریخی کارهای قرآنی را شروع و تاکنون درچه عرصههایی از قرآن فعالیت کردهاند؟
آقای زمانی : شروع کار شرقشناسی - به معنای عام - نزد غربیان به شش قرن پیش از میلاد بر میگردد. اما خصوص قرآنپژوهی غربیان و مسیحیان و یهودیان که یک رشتهی اشراق است از سالهای اول هجری شروع شد. آنچه که در این پرسش مورد نظر شماست، مسایل قرآنی میباشد. شاید در آن زمان کار تخصصی انجام نگرفته باشد، بنابراین آغاز رسمی کار آنان قرن دوازدهم میلادی است. دلیل انتخاب این زمان به خاطر این است که نخستینبار، در سال 1143م، قرآن کریم توسط کشیش بزرگ کلیسای کاتولیک به زبان لاتین ترجمه شد و مورد نقد و بررسی کلیسا قرار گرفت.این کشیش، «پیترونریبل» (Pitter Venlerabl) یعنی کشیش عالیقدر «بطرس المئجل» میگویند. ایشان به اندلس آمد و نخستین جرقهی قرآنپژوهی را زد. وی با کمک دو کشیش دیگر و با استفاده از یکی از مسلمانان، توانست قرآن را به زبان لاتین ترجمه کند. این ترجمه چهارصد سال در خزانهی محرمانهی کلیسا قرار داشت و تنها کلیساییان به آن مراجعه میکردند. آنان به نقادی می پرداختند و مبلغان را تربیت میکردند تا اشکالات را یاد بگیرند و به کشورهای اسلامی بروند. این جریان آغاز قرآنپژوهی استشراق است. اما راجع به قرآنپژوهی غربیان در تحقیقی که بنده انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که مستشرقان و دانشمندان مسیحی و یهودی در هشت عرصهی قرآنپژوهی کار کردند و به فعالیت پرداختند. در حال حاضر نیز به کار خود ادامه میدهند. فهرست زمینههای کاری آنان چنین است:
ترجمه قرآن به زبانهای اروپایی، چاپ قرآن کریم؛ معجم نگاری لفظی قرآن؛ تدوین دایره`المعارف؛ تصحیح و احیای کتب خطی قرائات و نشر آنها؛ پژوهشهای علمی؛ تألیف کتب و مقالات دربارهی قرآن پژوهی؛ معارضه با تحدی قرآن و آوردن سورههای جدید.
پژوهه: فرمودید که نخستین ترجمه قرآن به طور رسمی از قرن دوازدهم آغاز شد. امروزه چند ترجمه از قرآن به زبان لاتین و زبانهای دیگر اروپایی وجود دارد؟
آقای زمانی : تاکنون بیش از صد ترجمهی قرآن توسط مستشرقان به زبانهای مختلف برای استفاده و مسیحیان و یهودیان تهیه شدهاست. طبق یک آمارگیری چند دهه قبل؛ آلمانی 14 ترجمه، انگلیسی 10 ترجمه، ایتالیایی 10 ترجمه، روسی 10 ترجمه، فرانسوی 9 ترجمه، اسپانیایی 9 ترجمه، لاتین 7 ترجمه و هلندی 6 ترجمه از قرآن فراهم آمدهاست. غیر از این زبانها، قرآن توسط غیرمسلمانان تاکنون به سی زبان بزرگ دنیا ترجمه شدهاست و آمار فعلی خیلی بیش از اینها است.پژوهه: هدف مترجمان و مستشرقان از ترجمهی قرآن کریم به زبانهای اروپایی چه بوده است؟
زمانی : اگر بخواهیم واقع بینانه برخورد کنیم، نباید بگوییم همه، مغرضانه یا همه ناصحانه ترجمه کردهاند. واقعیت این است که مترجمان و مستشرقان - در مجموع - انگیزههای گوناگونی داشتند. بنده تمامی اسلامشناسان و قرآنپژوهان غربی را در سه دسته قرار دادهام:دستهی اول مستشرقانی هستند که از کلیسا برآمدند. این افراد کشیش بودند یا در ابتدا، دورههای درسی خود را در مدارس کلیسایی گذراندند و فارغ التحصیل شدند. برخی از آنان نیز افرادی بودند که از طرف کلیسا به کارهای قرآنی مأموریت یافتند. من به این دسته، اسلامشناس و قرآنپژوه صلیبی میگویم. هدف آنها تنها تأمین اهداف صلیبیها بودهاست . این افراد در صدد بودند تا بفهمند با شناخت اسلام و قرآن چه نقاط ضعفی را میتوانند پیدا کنند تا با ثابت کردن آن، مسیحیت را گسترش دهند.
دستهی دوم مستشرقانی هستند که به طور رسمی از سوی
وزارتخانههای مختلف دولتهای اروپایی و غربی وارد کار شدند. ما شاهد اسلامشناسانی از غرب هستیم که مأمور وزارت جنگ یا وزارتخارجه بوده که مأمور اسلامشناسی و قرآن شناسی شدهاند.
طبعاً کسی که کارمند وزارت جنگ فرانسه است، برای اسلامشناسی حقوق میگیرد، معلوم است که کار او باید برای مسایل امنیتی و کشورگشاییهای فرانسه، منافعی داشتهباشد. بسیاری از مستشرقانی که در حوزه اسلامشناسی قرآنپژوهی فعالیت کردهاند یا مستقیماً کارمند و مأمور بودند یا مأموریت رسمی از طرف وزارت امنیتی نداشتند، ولی از سوی دانشگاهها، مراکز پژوهشی و شرق شناسی به قرآنپژوهی واسلامشناسی مأمور میشدند. حقوق مورد نیاز آنها نیز از سوی دولتهای اروپایی تأمین، و برای قرآنپژوهی، نشر، شرح و تفسیر قرآن و مقالات مصرف میشد.
هنگامی که برای انجام چنینکاری، که ظاهراً ربطی به دولت ندارد، بودجهای تخصیص می دهند، به یقین سودی در میان خواهد بود. بنابراین بیشتر اسلامشناسان و قرآنپژوهان غربی به این جریانات وابسته هستند. من اسم این کار را اسلامشناسی و قرآنپژوهی و استشراق استعماری میگذارم.
طیف سومی از اسلامشناسان و قرآنپژوهان در غرب هستند که بیطرف میباشند. آنان حقجویانه به پژوهش مشغول شدند. این اشخاص از سوی هیچ سازمانی مأموریت رسمی ندارند و خودشان وارد کار شده و فعالیت کردهاند. البته به نتایج متفاوتی رسیدهاند؛ برخی از آنها وقتی با قرآن و اسلام آشنا شدند و حقانیت اسلام و برتری قرآن بر انجیل را دریافتند، به سرعت مسلمان شدند. تعداد چنین افرادی کم نیست. در کتاب آقای خوروش اصفهانی (ره) اسامی دوهزار نفر از دانشمندان غربی، که مسلمان شدند، آمده است. ایشان در طی بیست سال این اسامی را جمعآوری و چاپ نمود. از سوی دیگر، افرادی مانند آقای «هانری کربن»، گرچه جزو مسلمانشدهها نبود، ولی دیدگاه وی نشانهای از انگیزههای حقجویانهی ایشان و تمایلات فراوانش به اسلام میباشد.
با این حساب برخی از افراد دستهی سوم مسلمان شدند و برخی دیگر در گروه مدافعان اسلام و قرآن جای گرفتند. برای نمونه «ایزوتسو» یکی از این دانشمندان غیر مسلمان و مستشرقان قرآنپژوه بود و کتاب هایی در دفاع از قرآن، فرهنگ و معارف قرآن نوشته است. یکی از آنها کتابی است بهنام "خدا و انسان در قرآن" که واقعاً مانند یک عالم مسلمان نوشتهاست.
دنیای غرب دوست دارد که ما همه مستشرقان را از گروه سوم بدانیم، ولی حقیقت چیز دیگری است. من دو مورد را نقل میکنم: یکی «آبراهام هنکلمان»، راهب بزرگ هامبورگ آلمان، که در سال 1692م فوت کرد. ایشان ترجمهی مهمی از قرآن نوشت. وقتی ترجمهاش چاپ شد، مورد اعتراض کشیشان دیگر قرار گرفت که چرا شما فرهنگ قرآن را در اروپا گسترش دادهاید؟! برای همین ناچار شد در مقدمهی ترجمهاش تصریح کند که نشر این کتاب، در راستای بررسیهای زبان عربی و قرآن میباشد.
«لرد فیشو ماراشی»، مترجم دیگری است که قرآن را در اواخر سال 1698م به لاتین ترجمه کرد. وقتی مورد اعتراض قرار گرفت، اعلام کرد که جوهرهی انتشار این ترجمه، حرکت دفاعی از ناحیهی کاتولیک بر ضد اسلام است. بطرسالمیجل راجع به ترجمه قرآن نیز تصریح کرد که دستکم علمای مسیحی میتوانند با کشف نقاط ضعف قرآنی، ایمان پیروان مسیحیت را در برابر تبلیغ اسلام واکسینه کنند تا جاذبههای ناچیز قرآن در دیدگاه آنها تغییری ایجاد نکند! چنین سخنانی نشاندهندهی انگیزهی منفی آنها از انجام این عمل به ظاهر خوب میباشد.
پژوهه: آیا چاپ قرآنکریم نخستین بار توسط مستشرقان انجام گرفته یا مسلمانان؟
زمانی : قرآن برای نخستین بار در دنیا توسط دستگاههای کلیسا چاپ شد. پیش از آن درمیان مسلمانها تکثیر قرآن توسط نسخهبرداریهای کاتبان انجام میگرفت و بههرحال سیر تطور خط را در پی داشت. این جریان به شکوفایی خطوط اسلامی منجر شد. به اعتقاد من تطورات خطوط اسلامی، مرهون برکت استنساخ قرآن بوده و بدون آن شاهد چنین جریانی میبودیم.پژوهه: آیا تاریخ نخستین چاپ قرآن توسط مستشرقان مشخص است؟
زمانی : اینامر نخستینبار در سال 1499م (اواخر قرن پانزدهم) یعنی پانصدسال پیش، انجام شد و نخستین چاپ در بندقیه (شهر ونیز ایتالیا، که پایگاه کاتولیک است) انجام گرفت.نسخ آن پس از چاپ بلافاصله به دست کلیسا جمعآوری شد. آنان استدلال کردند که چاپ قرآن، برای آنها اثر منفی خواهدداشت. پس از جمعآوری نیز همه را سوزاندند. چاپ و انتشار قرآن مدتی ممنوع بود.
در سال 1518م، یعنی نزدیک به نوزده سال پساز آن جریان، باردیگر گفتوگوهای بین سران کلیسا سرگرفت و به این نتیجه رسیدند که چاپ قرآن،با ترجمههایی که میشود، میتواند مورد استفاده کلیسا قرار بگیرد. به همین دلیل دوباره در بندقیه اقدام به چاپ شد و این روند ادامه پیدا کرد. این کتاب آسمانی تا سال 1800م - متأسفانه - در جهان اسلام چاپ نگردید! قرآن برای نخستینبار در سال 1803م در غازان (از مراکز دینی روسیه) چاپ گردید. پس از آن در کلکته، قاهره، بمبئی، استانبول و سپس ایران (در تبریز و پس از آن در تهران) این کار انجام گردید. با این حساب کشورهای اسلامی سیصد سال پس از غربیها اقدام به این کار کردند!
پژوهه: آیا ترجمههای مستشرقان، از دیدگاه محتوایی، مورد نقد قرار گرفته است؟
زمانی : ترجمههایی که از طرف مستشرقان صورت گرفته باید دستهبندی شود. برخی از ترجمهها هم ترجمهی گزیدههایی از قرآن کریم است. این گزینشها به دو صورت انجام گرفته است؛ یکی گزینش هدفدار و دیگری گزینش بخشهایی از قرآن.آنهایی که هدفدار بوده، طبیعی است که منفی میباشد. اما ترجمههای کامل، به نظر من سه دسته هستند: نوع اول، ترجمههای معاندانه میباشند که بیشتر برخی از مطالب را غلط ترجمه کردند و به جامعه ارائه دادند. نمونههای چنین ترجمههایی جمعآوری شدهاست. بخش دوم ترجمههایی است که جاهلانه انجام گرفتهاست؛ یعنی خطاهای زیادی در آن وجود دارد که از ناآگاهی مترجم غربی نسبت به ویژگیهای زبان عربی یا ویژگیهای مفاهیم و معارف اسلامی سرچشمه میگیرند؛ بیشترین ترجمهها در این بخش قرار دارند. بخش سوم، ترجمههایی است که تلاش گردیده تا درست باشد. اگر خطا هم داشته باشند، اندک است. از این ترجمه ها تعداد کمی وجود دارد.پژوهه: آیا مستشرقان نقشی در معجمهای قرآن داشتهاند؟
زمانی : متأسفانه آغازگران معجمنویسی برای قرآن مستشرقان بودهاند. در گذشته هرگاه طلاب ما میخواستند دربارهی یکی از موضوعهای قرآن تدبّری داشته باشند، به مشکل بر میخوردند. ورق زدن تمام قرآن کار مشکلی بود. به عنوان مثال باید آیاتی را که در مورد «صبر» آمده، جمع میکردند و ارائه میدادند؛ این کار برای آنها مشکل بود.برای چنین تحقیقی لازم بود که واژه ی صبر در قرآن تتبع شود و مشتقات آن کنار هم قرار بگیرد تا بتوان مفهوم صبر در قرآن را به طور کامل دریافت کرد. چنین پژوهشی را در گذشته نداشتهایم و علمای قدیم ما عمیقانه وارد این موضوع نشدهاند. نخستین کسی که وارد این کار شد آقای «فلوگل» آلمانی است که نزدیک به دویست سال پیش اقدام کرد. با استفاده از کتابها و ترجمههای قرآنی تلاش کرد تا به این مفاهیم دست پیدا کرده و نخستین معجم الفاظ قرآن را تهیه کند.این کتاب در سال 1842، یعنی نزدیک به 160 سال پیش، چاپ شد. سپس به عربی ترجمه گشت و با نام نجوم القرآن، در لایپزیک آلمان، چاپ شد. هفتاد، هشتاد سال از این جریان گذشت و ما نیز کاری در این زمینه انجام ندادیم. سرانجام آقای محمد فؤاد عبدالباقی به این مجموعه دست رسی پیدا کرد و مشاهده نمود که معجم بسیار خوبی است. ایشان این کتاب را ویرایش کرد و به عربی کامل در آورد. سپس با نام المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم چاپ کرد و در اختیار امت اسلامی داد.
اما این کار برای قرآن پژوه کافی نبود. برای نمونه، اگر محقق بخواهد آیهای دربارهی جهاد پیدا کند، این معجم فقط میتواند لفظ جهاد و مشتقات آن را پیدا نماید، در حالی که جهاد به تعبیرات گوناگونی مانند قتال، صلح، ولایت و بطانه در قرآن آمدهاست. آنها فکر کردند باید معجم موضوعی هم نوشته شود. من در دوران طلبگیام دوست داشتم آیاتی راجع به موضوعات قرآن جمعآوری کنم. سرانجام آنچه را که میخواستم، در کتابی به نام تفصیل آیات القرآنالکریم یافتم و این کتاب را خریدم؛ و از آن استفاده میکردم. روی جلدکتاب به نام آقای محمدفؤاد عبدالباقی میباشد. چندی پیش که کتب مستشرقان را بررسی میکردم و زندگینامهی «ژول لابوم» فرانسوی را میخواندم. مشاهده کردم که یکی از تألیفات ایشان کتاب تفصیل آیات قرآنکریم میباشد. به کتاب مراجعه کردم؛ دیدم آقای عبدالباقی در مقدمه به این نکته اشاره کردهاست که ژول لابوم فرانسویکتاب خوبی نوشته است و به درد علما میخورد. من نیز آن را به عربی ترجمه نمودم. البته پس از چندی به فارسی هم ترجمه شد؛ در سال 1313 هجری قمری (نزدیک به 110 سال پیش) آقای محمدحسن خان صنیع الدوله این کتاب را با نام کشف المطالب از فرانسه به فارسی ترجمه کرد. پس از آن هم بار دیگر آقای کیکاوس ملک منصور آن را با نام تفصیل الایات ترجمه نمودند. جای تأسف بسیار دارد که ما در این رشته از علوم قرآنی نیز عقب هستیم.
پژوهه: دانشمندان غربی و مستشرقان دربارهی قرآنپژوهی چه کتابهایی نوشتهاند؟
زمانی : در اینباره آمار بسیار مفصلی وجود دارد. بایستی اسامی کتب و مقالاتی که راجع به اسلام و قرآن داشتهاند، در مجموعهای جمعآوری کرد. دکتر «ادوارد سعید»، استاد دانشگاه کلمبیای نیویورک با بیش از 35 سال تدریس زبانهای شرقی، نوشته بود که بدانید غربیان و مستشرقان کار علمی بزرگی انجام دادهاند. آنان تا سال 1850م نزدیک به 000/60 عنوان کتاب دربارهی شرق و اسلام نوشتهاند.از کارهای سنگینی که استشراق دربارهی اسلام انجام داد، تدوین کتاب(Encyclopedia of islam) دایره`المعارف اسلام بود. این کتاب در سال 1913م، یعنی نزدیک به نود سال پیش، در لیدن چاپ شد. لیدن، از شهرهای علمی و پرکار اسلامشناسی دنیای غرب است که در هلند قرار دارد. هم زمان تصمیم گرفتند که به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی منتشر کنند و به تمام مراکز اسلامشناسی ودانشگاههای دنیا بفرستند تا این منبعی برای اسلامشناسی در جامعه باشد. مهمترین مرجع اسلامشناسی دنیا، همین کتاب است. دنیا، اسلامی را میشناسد که مسیحیان و یهودیان ترسیم کردهاند! ما تا سال 1950م بیخبر بودیم. در این سال الازهر تلاش کرد تا این کتاب را به زبان عربی ترجمه کند. گروهی از اساتید الازهر مشغول بهکار شدند و این دایرهالمعارف را به عربی ترجمه کردند.
این ترجمه هم اکنون در پانزده جلد بزرگ جمعآوری شدهاست. جالب این است که هنوز موفق نشدهاند به اتمام برسانند و تا حرف «ع» ترجمه کردهاند و هم اکنون در کتابخانهی بزرگ قم وجود دارد. مایهی تأسف است که بسیاری از طلاب از جایگاه عظیم چنین دایرهالمعارفی در سطح دنیا آگاهی ندارند. در دایرهالمعارف مذکور مقالات متعددی دربارهی شیعه و قرآن وجود دارد. وقتی ترجمهی این کتاب به عربی آغاز شد، مترجمان اندکی در پاورقیها نقد زدند، ولی نقدها جرقهای شد تا مؤلفانش آگاه شوند که باید مفصلتر بنویسند. بههمین دلیل روش جدیدی را از سال 1950م آغاز کردند؛ آنان تصمیم گرفتند تمامی دایرهالمعارف را بازنویسی و حدوداً دوبرابر کنند. ویرایش جدید این کار انجام شد و به دو زبان انگلیسی و فرانسه منتشر گردید. این جریان از پنجاه سال پیش آغاز گردیده، در حالی بسیاری از که ما کاملاً بیخبریم که این دایره المعارف چه مطالب اشتباهی را به نام اسلام به جهان ارائه میدهد.
پیشنهاد من این است که همهی فضلا، نویسندگان و مسؤولان این دایرهالمعارف را، با جدیت تمام، در دستورکار ترجمه و نقادی خود قرار دهند. جا دارد که به اندازهای که آنها نوشتهاند، ما نیز بنگاریم.
این، یکی از کارهای آنان بود. کارهای دیگری هم در بخش قرآنی انجام شده که مورد نقد قرار نگرفته است. برای نمونهی «نولوکه» آلمانی نزدیک به دو قرن پیش کتابی دربارهی تاریخ قرآن نوشت. ایشان در بیست سالگی دکترای خود را گرفت و پایاننامهی خود را، «تاریخ قرآن کریم» قرار داد. آنچنان در تاریخ قرآن کارکرد که تفکّر نوین و روش جدیدی در نقادی آیات قرآنی، به اروپا تقدیم نمود. به اعتقاد من تمام محققانی که در این دویست سال د رغرب دربارهی تاریخ قرآن کار کردند و صدها کتاب نوشتند، براساس کتاب نولوکه بوده است. تمام این تلاشها در بحث تاریخ قرآن به این قصد بوده که اثبات کنند قرآن وحی خدا نیست، بلکه برگرفته از شرایط خاص و رخدادهای 23 سالهای میباشد که در زمان ادعای در جامعه رخ داده و به آن آیات تبدیل شدهاست! این جریان، حرکت قویای است که دویست سال روی آن کار شده و از کارهایی میباشدکه هنوز نقدی بر آنها انجام نگرفته است.
آقای «گلدزیهر»، مستشرق مجارستانی و یهودی است. ایشان «روشهای تفسیری» قرآن را تأسیس کرد. وی کتاب المذاهب التفسیریه فی الاسلام را نوشت که دو بار به زبان عربی چاپ شد. این کتاب به زبانهای متعدد دنیا ترجمه شده است. چندی پیش نیز یکی از فضلای قم آن را به فارسی ترجمه کرده و نقد مختصری هم دربارهاش نوشته است. این فرد رشتهی جدیدی را در علوم قرآنی تأسیس نمود و تا جایی که توانست، مغرضانه کار کرد. این امر مهم، از کارهای سنگین مستشرقان است. این چند نمونه از کارهایی است که توسط مستشرقان درباره قرآنکریم صورت میگیرد. از این دست، موارد بسیاری وجود دارد.
پژوهه: با توجه به این که از جنابعالی، در مجلات مقالهای در نقد دایرهالمعارف قرآن لیدن چاپ شدهاست، توضیحی در اینباره بفرمایید؟
زمانی : غربیان، مستشرقان، مسیحیان و یهودیان مشاهده کردند که دایرهالمعارف اسلام در دنیا جا باز کرده؛ بر کرسی تدریس اسلامشناسی در جهان نشستهاند و موفق شدهاند اسلام را معرفی کنند. فهمیدند که مردم دنیا، نام قرآن را شنیدهاند، ولی آن را ندیدهاند. گرچه ترجمه شده، ولی به دلیل این که ساختار زبان امروزی را ندارد و تنگناهای ترجمه در آن اعمال میشود، نمیتواند برای محقق غیرمسلمان کافی باشد. احساس کردند که قرآن به این شکل به جامعهی بشری شناسانده نمیشود و برای این کار باید معارف قرآن استخراج و تنظیم شده و به دایرهالمعارف تبدیل گردد. بنابراین مستشرقان تصمیم گرفتند در تدریس حوزه ی قرآن و تفسیر آن بکوشند و قرآن را برای جهان تفسیر کنند. از این رو از سال 1993م، یعنی نزدیک به حدود ده سال پیش، خانمی از اساتید یکی از دانشگاههای آمریکا به نام(jane Dammen Macavliffe) پیش قدم شد؛ ایشان تعدادی از قرآنپژوهان دنیای غرب و چندین کشور را دعوت کرد و موضوع را با آنها در میان گذاشت. آنان نیز استقبال کردند. مرکز این کار علمی در لیدن قرار دارد.بدینترتیب تألیف دایرهالمعارف قرآن، در لیدن، آغاز شد. آنان موفق شدند نخستین جلد آن را در سال 2000م به زبان انگلیسی منتشر کنند. جلد دوم در سال 2001م چاپ شد و در سال بعد جلد سوم آن عرضه گشت.
من مقالهای را به عنوان آشنایی و نقدی بر دایرهالمعارف قرآنی لیدن نوشتم که در مجلهی پژوهشهای فلسفی و کلامی دانشگاه قم، در شمارهی جدید آن، چاپ شد. به اعتقاد من تمام مقالات این دایره`المعارف باید نقادی و ترجمه شوند و به زبان انگلیسی منتشر گردند، زیرا خانم مک اولیف در مقدمهی جلد نخست نقل میکند که من امیدوارم این دایرهالمعارف قرآن، عطش جامعهی بشری را نسبت به قرآنشناسی تأمین کند و بتواند بهترین مرجع برای قرآنشناسی در جهان باشد.
پژوهه: ظاهراً در ایران هم دایرهالمعارف قرآنی در حال شکلگیری و تدوین بوده و جلد نخست آن نیز منتشر گردیده است.
زمانی : بله، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی، از چندسال پیش مشغول به کار شدهاست و جلد اول آن را منتشر کردهاند. امیدوارم که این گروه بتواند مجموعهی قوی و کاملی را بنگارد که قویتر از کار لیدن باشد. برای اثرگذاری بیشتر پیشنهاد میشود که این اثر به عربی و انگلیسی ترجمه گردد.پژوهه: از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، متشکریم.